مهرت به كاينات برابر نمى شود
داغى ز ماتم تو فزون تر نمى شود
از داغ جانگداز تو اى گوهر وجود
سنگ است هر دلى كه مكدّر نمى شود
مهرت به كاينات برابر نمى شود
داغى ز ماتم تو فزون تر نمى شود
از داغ جانگداز تو اى گوهر وجود
سنگ است هر دلى كه مكدّر نمى شود
چه زود عهد پیمبر ز یاد امت رفت
چه خوب حق شما شد ادا امام حسن
کنار قبر غریبت هماره ممنوع است
که شیعه بر تو بگیرد عزا امام حسن
عجب ندارم اگر جبرییل هر شب و روز
کند به زائر قبرت دعا امام حسن
خدا گواست که از وصف جن و انس و ملک
فراتر است مقام شما امام حسن
تو خود امامِ حسین استی و امام حسین
به حضرت تو کند اقتدا امام حسن
تو چارمین نفر از پنج تن، نه، پنج تنی
میان مجمع آل کسا امام حسن
مانند علی لحن فصیحی داری
در چهره خود نور ملیحی داری
آقا حرم الله شده دلهامان
در هر دل بی تاب ضریحی داری
هوای گنبد خضرا هوای صحن بقیع
صفای شهر پیمبر صفای صحن بقیع
شده مسبب اینکه دوباره بنشینم
غزل غزل بسرایم برای صحن بقیع
با یاد تو که غصه شماری کنم حسن
جاری ز چشم، اشک بهاری کنم حسن
تا که رسم به روضه ی سبز مصیبتت
سوگند بر تو لحظه شماری کنم حسن
من مشتری عشق حسن بودم از ازل
اما چرا حسن دل من را خریده است
نقاش ذهن من به سر قبر خاکیش
یک گنبد و ضریح و مناره کشیده است
حرمت را، نه چراغ و نه رواق و نه در است
زائر قبر تو، ماه است و نسیم سحر است
قبر بی زائر تو، کعبۀ اهل نظر است
لالهاش خون دل «میثم» خونینجگر است . . .
تشنه ی قطرهای از کوثر جام حسنیم
همه محتاج عنایات مدام حسنیم
به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین
ما غلامی ز غلامان غلام حسنیم . . .
تعداد صفحات : 2